مقاله پژوهشی
انرژی
رابطه مالی میان دولت و شرکت ملی نفت، از یکسو مهمترین ابزار دولت به منظور سیاستگذاری و اعمال خواستههای خود بر شرکت ملی نفت است و از سوی دیگر از اصلیترین عوامل تاثیرگذار در حرکت این شرکت به ســمت شــرکتی با عملکرد تجاری برشمرده میشــود. نظر به این جایگاه، در این مقاله رابطه مالی میان دولت و شرکت ملی نفت ایران بررسی شده و تالش میشود به این سوال پاسخ داده شود که آیا رابطه مالی کنونی میتواند موجب بهبود عملکرد شــرکت ملی نفت شود؟ در غیراینصورت رابطه مالی مناسب با توجه به محدودیتهای کنونی چه مدل رابطهای است؟
بر این اســاس، مشــکالت رابطهی مالی کنونی را میتوان به دو دسته تقسیمبندی کرد. مشکلاتی مانند سهم بالای دولت، کمبود منابع برای ســرمایهگذاری و عدم انگیزه برای ایجاد ارزش افزوده، مشکلات ناشی از رژیم مالی و عدم تفکیک نظام یارانه انرژی، نقش دستگاه اجرایی در پرداخت سهم ذینفعان، پیچیدگی و تغییرات ســالانه و سود سهام و مالیات صوری از مشــکلات ناشی از حکمرانی و مدیریت نامطلوب رابطه مالی کنونی
به شمار میرود.
در ادامه به وسیله یک چارچوب 4گانه، بایدهای یک رابطه مالی کارآمد تشریح شد. در گام انتهایی نیز بر اساس شاخصهای احصا شده، روش پرداخت “فی متغیر بر اساس خط پایه و تولید واقعی” از میان روشهای مختلف موجود، برای رابطه مالی میان دولت و شرکت ملی نفت ایران پیشنهاد شده است.
نویسندگان:
- سیدرضا میرنظامی،
- فاضل مریدی فریمانی،
- محمدرضا کثیری، کارشناس پژوهشکده سیاست گذاری شریف
- سعید طهماسبی، کارشناس پژوهشکده سیاست گذاری شریف
- علیرضا رسولی، کارشناس پژوهشکده سیاست گذاری شریف
- سیدحامد توانگر، کارشناس پژوهشکده سیاست گذاری شریف