خلاصه مدیریتی
توزیع جغرافیایی کادر سرانه سلامت به تفکیک استانها و مناطق مختلف شهری و روستایی
صنعت و توسعه پایدار
دادههای مرتبط با توزیع جغرافیایی پزشکان متخصص در کشور حاکی از آن است که در سال 1395 میانگین شاخص ضریب تغییرات پراکندگی پزشکان متخصص بین دانشگاههای علوم پزشکی مقدار بالایی داشته و همچنین مقدار آن در داخل محدوده تحت پوشش دانشگاهها نیز متفاوت بوده است. بدترین وضعیت پراکندگی متخصصین در دانشگاه علوم پزشکی البرز مشاهده شده و بعد از آن دانشگاههای علوم پزشکی بم، جیرفت، تربتحیدریه و زابل قرار داشتند. این بدان معناست که بخش عمدهای از پزشکان متخصص شاغل در این دانشگاهها در یک شهر خاص، که معمولاً مرکز استان یا شهر محل استقرار دانشگاه است، متمرکز شدهاند و دسترسی به پزشکان متخصص در سایر شهرستانهای تحت پوشش این دانشگاههای علوم پزشکی بسیار محدود و یا صفر است. به جز استان البرز، عمده این دانشگاهها در مناطق محروم کشور واقع شدهاند و با توجه به اینکه محرومیت از امکانات رفاهی زندگی در شهرستانهای این دانشگاهها شدیدتر است، محرومیت منطقه میتواند دلیل اصلی پراکندگی نامتوازن پزشکان متخصص در این دانشگاهها باشد.
رشد گسترده امکانات و تخصیص بهینه منابع در تمامی نقاط کشور و در نتیجه حرکت به سمت توزیع عادلانه و متوازن نیروی انسانی متخصص در امر خدمات سلامت از اهداف اصلی و بنیادین انقلاب اسلامی و نیز خواست تمامی دغدغهمندان و کارشناسان مربوطه در این حوزه بوده است. از طرفی و در دههای اخیر تفاوتها و نابرابریهای جغرافیایی در کشور و نظام برنامهریزی متمرکز (که این نابرابریها را تشدید کرده است) سبب ایجاد فاصله معناداری در زیرساختهای فیزیکی و به تبع آن نامتوازنی در توزیع نیروی انسانی متخصص و با کیفیت به نسبت جمعیت در پهنه فضایی کشور شده است. اولین گام در جهت آیندهنگاری نیروی انسانی مورد نیاز در بخش سلامت، بررسی وضعیت موجود تعداد و توزیع جغرافیایی این نیروها در پهنه سرزمینی کشور است. در واقع میتوان اینگونه بیان کرد که منابع انسانی یکی از مهمترین اجزاء سیستمهای سلامت هستند و در جهت دستیابی به تغییرات لازم در پیامدهای سلامتی جامعه ضروری است تا برنامهریزان و سیاستگذاران از توزیع تعداد کافی نیروی انسانی در زمان و مکان برای ایجاد دسترسی مناسب به خدمات سلامت، اطمینان حاصل نمایند.
عوامل و نیروهای زیادی در توزیع نابرابر گروههای پزشکی در پهنه سرزمینی کشور تأثیرگذار هستند. انگیزههای مالی و غیرمالی مکانیزمهای شناخته شدهای هستند که سبب تشویق و ایجاد انگیزه در پزشکان برای فعالیت در مناطق توسعه نیافته میشوند. نتایج مطالعات مختلف نشان میدهد عوامل متعددی بر عدم تمایل پزشکان متخصص به کار کردن در مناطق محروم و دور افتاده تأثیر میگذارند. در این بین مهمترین مؤلفه شخصیت خود پزشکان است. عموماً پزشکانی که از مناطق دور افتاده آمدهاند نسبت به پزشکانی که در مناطق شهری به دنیا آمده و رشد کردهاند، تمایل بیشتری به کار کردن در این مناطق دارند. به همین جهت طی سالهای گذشته سعی شده است تعداد بیشتری دانشگاههای علوم پزشکی در مناطقی غیر از مراکز استانها تأسیس شود. به نظر میرسد ایجاد شرایطی برای تربیت پزشکانی با پیشینهای متعلق به مناطق دورافتاده در دانشگاههای علوم پزشکی واقع در مناطقی غیر از مراکز استانها، تأثیر قابلملاحظهای در انگیزه پزشکان جهت ماندگاری در مناطق دورافتاده داشته باشد. علاوه بر این، شرایط اقتصادی و اجتماعی مناطق دور افتاده از جمله عوامل مؤثر دیگر بر عدم تمایل پزشکان برای کار کردن در این مناطق میباشد. پزشکان عواملی نظیر امکانات اقامتی مناسب، زیرساختهای تفریحی و دسترسی به مدارس خوب برای فرزندان خود را در هنگام انتخاب محل خدمت خود در نظر میگیرند. به نظر میرسد فراهم کردن امکانات اجتماعی مناسب و همچنین اختصاص حقوق و مزایایی بالاتر از آنچه دیگر پزشکان دریافت میکنند، در ماندگاری پزشکان در مناطق دورافتاده و کاهش عدم تعادل توزیع پزشکان بین مناطق شهری و دورافتاده تأثیرگذار باشد.
در زمینه پراکندگی و توزیع جغرافیایی پزشکان (اعم از عمومی و متخصص) باید اشاره کرد که استان تهران با 50995 پزشک بیشترین تعداد پزشک را در کشور به خود اختصاص داده است. بعد از این استان، استانهای خراسان رضوی (10512 نفر)، اصفهان (10346)، فارس (9800)، مازندران (6327) و آذربایجان شرقی (6267) در رتبههای بعدی بیشترین تعداد پزشک در کشور هستند. در طرف مقابل باید اشاره کرد که استان ایلام با 732 پزشک کمترین میزان پزشک در کشور را دارد و بعد از این استان، استانهای خراسان شمالی (817) و خراسان جنوبی (719) نیز به ترتیب داری کمترین تعداد پزشک در کشور هستند.
دادههای مرتبط با توزیع جغرافیایی پزشکان متخصص در کشور حاکی از آن است که در سال 1395 میانگین شاخص ضریب تغییرات پراکندگی پزشکان متخصص بین دانشگاههای علوم پزشکی مقدار بالایی داشته و همچنین مقدار آن در داخل محدوده تحت پوشش دانشگاهها نیز متفاوت بوده است. بدترین وضعیت پراکندگی متخصصین در دانشگاه علوم پزشکی البرز مشاهده شده و بعد از آن دانشگاههای علوم پزشکی بم، جیرفت، تربتحیدریه و زابل قرار داشتند. این بدان معناست که بخش عمدهای از پزشکان متخصص شاغل در این دانشگاهها در یک شهر خاص، که معمولاً مرکز استان یا شهر محل استقرار دانشگاه است، متمرکز شدهاند و دسترسی به پزشکان متخصص در سایر شهرستانهای تحت پوشش این دانشگاههای علوم پزشکی بسیار محدود و یا صفر است. به جز استان البرز، عمده این دانشگاهها در مناطق محروم کشور واقع شدهاند و با توجه به اینکه محرومیت از امکانات رفاهی زندگی در شهرستانهای این دانشگاهها شدیدتر است، محرومیت منطقه میتواند دلیل اصلی پراکندگی نامتوازن پزشکان متخصص در این دانشگاهها باشد.
پراکندگی جغرافیایی دندانپزشکان نیز در کشور تفاوت چندانی با کلیت گروه پزشکی در کشور ندارد و توزیع آن بر اساس نسبتهای جمعیتی نبوده و به عبارتی دندانپزشکان در فضای کشور به صورت نامتوازنی پراکنده شدهاند و از الگوهای جمعیتی پیروی نکردهاند. استانهای تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس، مازندران و البرز جزء استانهایی هستند که بیشترین دندانپزشک را نسبت به جمعیت خود داشتهاند و در مقابل استانهایی همچون خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و همدان در دسته استانهایی بودهاند که وضعیت مناسبی را در این زمینه نداشتهاند.
بهرغم تصور بسیاری از مردم و سیاستگذاران، سرانههای کادر سلامت در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای دنیا سرانههای نسبتا پایینی است. درواقع یکی از مهمترین آسیبها در بخش سلامت، فشار بیش از اندازهای است که بر روی کادر درمان به علت کمبود نیرو و زیرساختها، وارد میشود. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در سال 2018، در ایران به ازای هر 1000 نفر فقط یک و نیم پزشک وجود دارد و از این نظر ایران در جایگاه 87 جهان قرار دارد. سرانه پزشک در ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان عدد خیلی پایینی را نشان میدهد. برای مثال در مقایسه سرانه پزشک ایران با کشورهای گروه 20، در ایران 11.7 پزشک به ازای هر 10 هزار نفر وجود دارد اما در بسیاری از کشورهایی که از نظر نظام سلامت کشورهای پیشرفتهتری هستند، این عدد بالای 30 و 40 پزشک است.
برای مشخص شدن جایگاه واقعی ایران در سرانههای پزشکی، آمار کشور با کشورهای همتراز (کشورهایی که از لحاظ تعداد جمعیت و پراکندگی جغرافیایی آن، ساختار سنی و جنسی جمعیت، شاخص سرانه GDP شرایط مشابهی را با کشور ایران داشتند) و کشورهای هدف منطقه در سند چشمانداز 1404 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده گویای این واقعیت است که فاصله معنیداری بین نسبتهای نیروی انسانی متخصص (پزشک عمومی، دندانپزشک، داروساز) در ایران و کشورهای همتراز و کشورهای منطقه وجود دارد و طبق یافتههای سند نقشه راه درمان کشور به جز نسبت دندانپزشک به جمعیت که احتمالاً در افق 1404 میتواند به استانداردهای کشورهای همتراز و منطقه نزدیک شود، در سایر بخشها رسیدن به تعادل حداقل در افق تعیین شده امکانپذیر نمیباشد.